اولین فضیلت ناچیزی که به فکرمان میرسد یاددادن پس انداز به فرزندانمان است.
یک قلک به آنها هدیه میکنیم و توضیح میدهیم که جمع کردن پول
چهقدر زیباتر از خرج کردن است؛ بنابراین قلک اولین اشتباه ماست.
در برنامهی تربیتی مان یک فضیلت ناچیز برقرار کردهایم. وقتی که قلک شکسته شد و پول خرج شد، بچهها احساس تنهایی و غم میکنند.
دیگر پولی نیست…!
ناتالیا گینزبورگ، فرازی از کتاب «فضیلت های ناچیز»
خیلی به درست و غلط بودن نظر ناتالیا گینزبورگ کاری ندارم
اما وقتی این فراز را میخواندم یاد دوران کودکیام افتادم.
یک قلک پلاستیکی داشتم.
از دو طرف محل انداختن سکه، شکافی بازکرده بودم و عصرهای تابستان که اوضاع خانه مناسب بود، در سکوت خبری به قلک زرد مربوطه پاتک میزدم.
چند سکهای برمیداشتم و خودم را مهمان بستنی حصیری سر کوچهمان میکردم.
گاه در روز این حرکت چند باری تکرار میشد.
این که پس انداز کردن پولهای توجیبی در قلک اشتباه بود یا حرکت من که بدون اجازه والدین از پول خودم برای خودم خرج میکردم، مجال دیگری می طلبد اما بستنی سنتی وانیلی، لای نان تردش، در گرمای شرجی تابستان بسیار میچسبید.
شاد زی و دیر پای