بیشک یکی از بزرگترین اختراعات بشر کلمه است.چه اگر کلمه نبود انسانها هنوز در درون غارها زندگی میکردند و با ایماء و اشاره با هم ارتباط برقرار میکردند.
ارتباط و گفتگو بستر رشد و توسعه را فراهم میکند، همان طور که به دستارودهای بشر در سدههای گذشته انجامیده است و کلمه ابزار این ارتباط است.
ابزار نویسنده نیز برای نوشتن و ارتباط با دنیای بیرون خودش، کلمه است.
هر نویسنده که دایره واژگان فعال بیشتری داشته باشد روانتر، راحتتر و مؤثرتر افکار و ایدههایش را روی کاغذ میآورد.
بالابردن دایره لغات فعال به خودی خود صورت نمیگیرد. خواندن کتاب در حوزه های مختلف و درگیرکردن ذهن با محتوای آنها و البته به کار بردن کلمات جدید کمک میکنند تا در هنگام نوشتن تسلط بیشتری داشته باشیم.
مربی خوبم شاهین کلانتری تمرینی در این زمینه پیشنهاد میکند که به آن کلمه برداری میگوید.نوشتههای او را در وبلاگ وزینش میتوانید بخوانید.
من نیز در هنگام مطالعه، مخصوصا کتابهای نویسندگان چیرهدست، کلمهها و عبارتهایی که از آنها در گفتار و نوشتارم استفاده نمیکردم، یادداشت میکنم.
معمولا در حاشیه کتابها این کار را انجام میدهم.البته فایل وُردی هم به عنوان کلمهبرداری در کامپیوترم دارم که با انتقال کلمههای برداشتشده با آنها جملهسازی میکنم.
تمرین دیگری که من انجام میدهم این است که عبارت مورد نظر را در شرایطها و موقعیتهای دیگر هم بازنویسی میکنم. مثلا وقتی در کتاب «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» بیژن نجدی مینویسد: “آب طاهر را بغل کرده بود” من این گونه نوشتم: آب سیبهای سرخ داخل سبد را بغل میکرد و به پایین سُر میخورد.
خودم را درگیر بار مفهومیِ ترکیب جدید ساختهشده نمیکنم.آن را می نویسم تا با کلمه دوست شوم و در پستوی ذهنم جایی برایش باز کنم.از آن نگهداری نمایم تا در موقع مقتضی از کلام و نوشتهام حمایت کند.
در زمان پختن کلمات جدید مهم این است که تا تنور داغ است، خمیر را بچسبانیم.
زمانی که کلمه یا عبارت نوشته میشود و با فاصله برای تمرین جملهسازی به سراغشان می روم، فاصله ایجاد شده تاثیر کلمه در ذهنم را کمرنگتر میکند.
بنابراین من پیشنهادم این است که بلافاصله بعد از کلمه برداری تمرین جملهسازی انجام شود.
کلمه در جمله معنا پیدا میکند و هارمونی جمله در متن است که حال و هوای یک کلمه یا عبارت ترکیبی را به ذهن القا میکند و بر آن تاثیر میگذارد.
در زمان شخم زدن نوشته و برداشت کلمههایی که نویسنده در متن کاشته است، علاوه بر کلمهها روح حاکم بر متن نیز قابل برداشت است. یکی دیگر از دلایلی که میگویم این تمرین بهتر است که همان لحظه انجام شود همین است.
این موضوع جذابیت تمرین را بیشتر میکند و با تصویر، حس وحال نوشته همراه میشویم و عبارت جدید خودمان هم بهتر در ذهنمان باقی میماند. شما هم تورِتان را برای صید کلمات در دریای واژگان و معانی بیندازید، دوست دارم زمانی که هنوز تازه هستند، مزهشان را بچشید و اگر امکانش را داشتید در زیر این مطلب من را هم مهمان کنید.
یک دیدگاه برای “کلمهبرداری یا شکار کلمات بدون خونریزی”