چگونه از شکست‌هایمان درس بگیریم؟

شکست‌ها چه درسی برای ما دارند؟

یکی از درس‌های عربی دبیرستان در مورد شکست بود. جمله‌ای به نقل از ناپلئون بناپارت در آنجا ذکر شده بود که گاهی برای خودم تکرار می‌کنم: «الفَشَلِ مِرارٍ کِرار… بارها و بارها شکست خوردم تا راه شکست دادن را آموختم.»

درسی که شکست‌ها به ما می‌دهند این است که ما کاری را به روشی نادرست انجام داده‌ایم، لازم است به آن فکر کنیم و مسیرمان را اصلاح کنیم تا از تکرار آن جلوگیری کنیم.

وقتی موفقیتی به دست می‌آید می‌دانیم که راهی که رفته‌ایم درست است. در این صورت می‌توانیم آن راه را تکرار کنیم.

مثلاً اولین بار که بنا شد خودم به تنهایی به مدرسه بروم (مدرسه‌ای در شهر دیگر) ترس و دلهره داشتم که مبادا گم شوم. اما بعد از اینکه این کار را انجام دادم ترسم از بین رفت.

شما به کارهایی که برای بار اول انجام دادید فکر کنید. انجام هر کاری شاید برای اولین بار ترس دارد. چرا؟

چون از نتیجه کار اطلاعی نداریم.نمی‌دانیم نتیجه مورد پسند دیگران است یا باعث نقدشان می‌شود.

خیلی وقت‌ها خودمان را از دریچه نگاه دیگران می‌نگریم.

چیزی که دیگران می‌گویند اهمیت بیشتری دارد. اگر آن‌ها تأیید کنند ما هم خوشمان می‌آید، اگر تأیید نکنند ما هم ردش می‌کنیم.

این ما هستیم که برای نگاه دیگران اهمیت بسیاری قائل هستیم. اگر پستی در اینستاگرام می‌گذاریم مدام بررسی می‌کنیم که چه تعداد لایک شده است.

دیگران آن قدر درگیر مسایل خودشان هستند که به اندازه یک لایک! به شکست و موفقیت شما توجه می‌کنند.

گاهی فکر شکست خوردن قبل از اینکه کار را انجام بدهیم ما را از پا در می‌آورد.

برای شروع کردن قرار نیست که کارهای گنده گنده انجام بدهیم. انجام کارهای کوچک به ما جسارت کارهای بزرگ را می‌دهد.

پس بهتر است که به کار خودمان بچسبیم.

اول کارمان را انجام بدهیم و بعد به نتیجه فکر کنیم.

کارکردن مهم‌تر از نگران بودن برای نتیجه‌ای است که هنوز اتفاق نیفتاده است.

دیدگاهتان را بنویسید