نوشتن مانند بدنسازی است.
وقتی که وزنه میزنی روی جسم کار میکنی، وقتی مینویسی روی ذهن.
هر چه بیشتر وزنه بزنی قوی تر میشوی و هر چه بیشتر بنویسی بهتر میتوانی بنویسی.
اگر در وزن وزنههایت افزایشی نیابد، شرایط بدنیات در یک وضعیت میماند و اگر چالشهایی جدید برای نوشتن نداشته باشی رشدی نخواهی کرد.
اگر در مسابقهای شرکت نکنی و خودت را عرضه نکنی، میدان دیده، نمیشوی و اگر نوشتههایت را منتشر نکنی نوشتههایت غنا و قوام لازم را نمییابند و آبکی می مانند.
برنامه درست برای وزنه زدن، باعث میشود که تمام ابعاد بدنت رشد کند.برنامه درست برای نوشتن باعث میشود که از جنبههای دیگر نوشتن مثل داستان و غیر داستان و یا مقاله و جستار هم غافل نشوی و از این رو تمام جنبههای عضلات نوشتاریات رشد خواهد کرد.
کمک یک مربی و اصلاح روشهای وزنه زدن باعث میشود تکنیکت ارتقا یابد و هم اینکه باعث جلوگیری از آسیب دیدن بدن ناشی از انجام اشتباه حرکت میشود. در نوشتن هم یک منتور و مربی میتواند کمک کند که بهتر و باانگیزه بیشتری بنویسی.
تغذیه درست در وزنه زدن کمک میکند که بدنت رشد کند و خوراک درست ذهن برای نوشتن، کتابخوانی درست و زیاد است. تنوع باعث خلاقیت میشود.
اگر در ورزش همراه و پایه داشته باشی در مسیرت استوارتر گام برمیداری و اگر در جمعی از دوستان باشی که آنها هم اهل دفتر و دستک باشند، بیشتر رشد خواهی داشت.
بعضی مواقع ابزار هم انگیزهبخش و کمککننده در انجام کار است. چه برای نوشتن و چه برای وزنه زدن.
اگر هر کاری با اندازهگیری همراه نباشد ممکن است که منجر به اتلاف منابع شود. برای وزنه زدن اندازهگیری وزنهها و وزنکشی و برای نوشتن هم تعداد کلمات و تعداد مطالب منتشرشده میتواند معیار خوبی برای رشد باشد.
گاهی انجام ورزشهای کمکی میتواند کمک کننده باشد و باعث تنوع شود. مثلاً کسی که وزنه می زند اگر با استفاده از ورزشهایی که نیاز به وزنه ندارد تنوع ایجاد کند و برای کسی که مینویسد نوشتن به زبان دیگر هم میتواند کمک کند تا بهتر و بیشتر فکر کند.
نظم در انجام هر دو کار میتواند برای بدن این پیام را به همراه داشته باشد که در رأس ساعت مشخصی باید آن کار انجام شود.
گاهی تنوع در لباس ورزشی ممکن است انگیزهبخش باشد مثل عوض کردن دفتر یادداشت و صفحه صفحهکلید.