به وام از جولیا کامرون که در کتاب حق نوشتن اینگونه نوشته است:
«ما باید بنویسیم زیرا نوشتن در ذات انسان است. نوشتن، دنیای ما را مطالبه میکند. آن را به طور مستقیم و مشخص مال خودمان میکند.
ما باید بنویسیم زیرا انسانها موجوداتی روحی و معنوی هستند و نوشتن شکل قدرتمندی از دعا و مراقبه است که ما را هم به بینشهای خودمان و هم به سطح بالاتر و عمیقتری از هدایت درونی وصل میکند.
ما باید بنویسیم زیرا نوشتن در حقیقت وضوح و شور و شوق را به عملِ زندگی کردن میآورد. نوشتن کاری حسی و تجربی است و ما را متصل به واقعیت نگه میدارد. ما باید بنویسیم زیرا نوشتن برای روح خوب است. ما باید بنویسیم زیرا نوشتن مجموعهای از آثار برایمان به ارمغان میآورد و راهی ملموس در دنیایی میسازد که در آن زندگی کنیم.
از همه مهمتر ما باید بنویسیم زیرا ما نویسنده هستیم.»
این جملات الهامبخش از جولیا کامرون برایم بسیار جذاب هستند و به شکل قابللمسی آنها را درک میکنم.
گاهی وقتها نوشتن برای من شبیه دوی با مانع است، باید موانع بسیاری را کنار بزنم تا بتوانم بنویسم.
وقتی که در دام کاملگرایی میافتم سراغ نوشتههای نویسندههای بزرگ میروم. نویسندههایی که نوشتههایشان برایم راهگشاست. خواندن کتابهای «راه هنرمند» و «حق نوشتن» از جولیا کامرون از آن دست نوشتههاست.
راه هنرمند را خانم گیتی خوشدل ترجمه کرده و نشر پیکان آن را منتشر نموده است و حق نوشتن را نشر هیرمند با ترجمه خانم سیمین موحد به زیور طبع آراسته است.
این از موهبتهای هستی به من است که در این شرایط زندگیام با کتابها، نویسندهها و افرادی آشنا شدهام که نوشتن را دوست دارند و برای رشد و پیشرفت خود کتاب میخوانند و مینویسند.
شاد زی و دیر پای.