نویسندگی آنلاین نوعی تعهد با خود به همراه دارد. به خود و به مخاطبین.
یکی از سرگرمیهای مورد علاقه من خواندن وبلاگ است و به فراخور وقتم به صورت روزانه به وبلاگهایی سر میزنم.
به عنوان مثال به وبلاگ شاهین کلانتری با شوق و ذوقی کنجکاوگونه سر میزنم که ببینم امروز چه چیز جدیدی نوشته است.
این موضوع به نوعی برای من انگیزهبخش و الهامبخش بوده و باعث ترغیبم به بیشتر نوشتن میشود.
درحالیکه هنوز وبسایتم سر و شکل مناسبی ندارد و نیاز دارد که کمی سرخاب و سفیداب به سر و رویش بکشم اما مینویسم و منتشر میکنم و با این روش کمی از کاملگراییام فاصله گرفتهام.
اصلاً نوشتن و منتشر کردن یکی از روشهای رفع کاملگرایی و افزایش اعتمادبهنفس است.
این را از من بپذیرید.
همین چند ماه پیش بود که پیشنویسی از یک نوشته، صرفاً برای انتخاب عکس که البته دلیل فرعی اهمالکاری من بود، یک ماه منتشر نشد.
وقتی میبینم بزرگانی مثل ست گادین، محمدرضا شعبانعلی، شاهین کلانتری بسیار زیاد از مزایای نویسندگی آنلاین میگویند برایم الهامبخش است، همین است که پایه ثابت خواندن وبلاگهایشان هستم.
انگیزه پیدا میکنم که من هم میتوانم و به زعم رابرت فراست و نیز من، طی کردن راهی که کمتر پا خورده لذتبخشتر است.
لذتی دارد از جنس کشف و شهود، کشفی از خود، تواناییهای خود و شناخت بیشتر از دنیای اطراف.
کارکرد نوشتن برای من به آزاد کردن هنرمند درونم مربوط میشود.
تو گویی تا به الآن زنجیری به پای هنرمند درونم بسته بوده که با نوشتن آزاد شده است.
نوشتنِ آزاد و رها به من این امکان را داده است که روحم را پرواز بدهم.
با صداقت بیشتری با خودم روبرو شوم، بیشتر فکر کنم.
همه اینها را نوشتم که بگویم من هنوز نرسیدهام، در مسیرم، در حال لذت بردن از مسیر نویسندگی.
شاد زی و دیر پای