نوشتن مانند ورزش کردن است.
برای نوشتن باید خودت را گرمکنی همان طور که برای تمرین ورزشی خودت را گرم میکنی.
در هر مکانی می توانی ورزش کنی همان طور که در هر جایی می توانی بنویسی.
از هر فرصتی برای ورزش کردن می توانی بهره ببری همین کار را در مورد نوشتن می توانی انجام بدهی.
تمرینهای ورزشیِ ورزشکار حرفهای و غیرحرفهای باهم فرق میکند پس اگر میخواهی نویسندهای حرفهای شوی باید بیشتر تلاش کنی.
تغذیه ورزشکار حرفهای و مبتدی باهم فرق میکند به همین دلیل کتابها، فیلمها، وبسایتهای مختلفی هم برای غذای فکر نویسندهها وجود دارد.
در ابتدا ورزشکار خودش را گرم میکند و بعد سراغ تمرینهای تخصصی می رود، نویسنده هم در ابتدا به صورت تداعی آزاد مینویسد و بعد سراغ ایده اصلیاش می رود.
ورزشکار هر چه بیشتر تمرین کند مهارتش بیشتر میشود و البته نویسنده هم هر چه بیشتر میخواند و مینویسد به غنای واژگانش افزوده میشود و بهتر با مخاطبینش ارتباط برقرار میکند.
ورزشکار حرفهای از ورزش درآمد کسب میکند همان طور که امروزه نویسندگان هم با تولید محتوا درآمدزایی میکنند.
ورزشکار برای جامعه ارزش ایجاد میکند، انگیزه و نشاط به ارمغان میآورد و الگوی دیگران میشود، همان طور که نویسنده فکر تولید میکند، الهامبخش است و میتواند الگوی دیگران در مسیر رشدشان باشد.
ورزشکار برای رشدش به مِنتور و مربی نیاز دارد همان طور که نویسنده هم در مسیر رشدش نیاز دارد که با دیگر نویسندهها تعامل داشته باشد و از تجربه نویسندههای پیشکسوت بهره ببرد.
ورزشکار حرفهای برای نشاط خودش به سراغ ورزشهای دیگر هم می رود، همان طور که نویسنده برای رشد قوه خلاقه خودش به ژانرهای دیگر نوشته مثل شعر، داستان و .. ممکن است بپردازد.
هر دو اثری که از خودشان به جای میگذارند تنها محدود به خودشان و یا خانوادهشان نیست بلکه در جامعه اثرگذار میشوند.
در عصر گوگل برای تبدیل شدن به بهترین خود در هر هنر و پیشهای هیچ بهانهای قابل پذیرش نیست.
پس کافی است شروع کنی و دست به اقدام بزنی.
پی نوشت: این نوشته تمرین من در درس استعاره مفهومی وب سایت متمم است.