نوازشگر روح

 

برخی افراد هستند که وقتی پای صحبت‌هایشان می‌نشینی خسته نمی‌شوی. هر کلامی که بر زبان جاری می‌سازند، شوق شنیدن حرف‌ها و حکایت‌ها در تو افزون‌تر می‌شود.

گاهی داستان می‌گویند، گاهی شعر، گاهی با خنده و گاهی با اندوه، تو را با تمام حس‌هایت درگیر می‌کنند.

گلستان سعدی نیز این‌چنین حسی به من می‌دهد. کتابی که هوشنگ گلشیری از روی نسخه تصحیح‌شده محمدعلی فروغی ویرایش کرده و توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.

گلشیری پانوشت‌های بسیاری بر آن نوشته است و در انتهای کتاب نیز واژه‌نامه‌ای تدارک دیده که برای درک هر چه بهتر کتاب بسیار کارساز است.

گلستان از جمله کتاب‌هایی است که نباید خوانده شود بلکه باید با آن زندگی کرد.

این نوشته را با چند کلام نغز از « باب هشتم:در آداب صحبت» از این کتاب گهربار به پایان می‌برم.

  • علم از بهر دین پروردن است، نه از بهر دنیا خوردن.
  • عالِم نا پرهیزگار کور مشعه‌دار است.
  • سخن میان دو دشمن چنان گوی که گر دوست گردند شرم‌زده نشوی.
  • هر که در حال توانایی نکویی نکند، در وقت ناتوانی سختی بیند.
  • هر که با داناتر از خود بحث کند تا بدانند که داناست، بدانند که نادان است.

دیدگاهتان را بنویسید