۱٫ما کار و دکان و پیشه را سوختهایم
شعر و غزل و دوبیتی آموختهایم
در عشق که او جان و دل و دیدهی ماست
جان و دل و دیده هر سه بر دوختهایم
-مولانا
۲٫گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن را
-خیام
۳٫به سانِ رود
که در نشیبِ دره سر به سنگ می زند،
رونده باش
امیدِ هیچ معجزی زمرده نیست
زنده باش.
-هوشنگ ابتهاج
۴٫جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ار چه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را
-حافظ
۵٫از این بهتر نمیدانم طریق مهربانی را
که ننشینم زپا تا جان دهم از مهر در پایت.
-محتشم کاشانی
۶٫سعی نابرده در این راه به جایی نرسی!
مزد اگر میطلبی، طاعت استاد ببر
-حافظ
۷٫تو خامشی که بخواند؟
تو می روی که بماند؟
که بر نهالک بیبرگ ما ترانه بخواند؟
-شفیعی کدکنی
۸٫سر خود گرفته بودم که نگیرد از تو گرمی
چو نسیم در زغالی تو به آتشش کشانی!
-سعدی
۹٫خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید
آمدی؟ وه که چه مشتاق و پریشان بودم
-سعدی
۱۰٫جرمی ندارم بیش از این
کز دل هوادارم تو را
-مولانا