لذت چیزی را که در اختیار داری، با آرزو و میل چیزی که نداری ضایع نکن. به خاطر داشته باش چیزی که اکنون داری، چیزی بوده که زمانی آرزوی داشتنش را داشتی.
اپیکور، فیلسوف یونانی لذتگرا (۲۷۰-۳۴۱ پیش از میلاد)
کتابِ «هر بار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند» نوشته دانیل مارتین کلاین را میخوانم که با ترجمهی حسین یعقوبی توسط نشر چشمه منتشرشده است.
در ابتدای کتاب، جمله بالا از اپیکور را خواندم که برایم خیلی جذاب بود.
«در نقلقول فوق او به دو نکتهی مهم و مرتبط اشاره میکند: اول اینکه اشتیاق برای تصاحب چیزی که در حال حاضر آن را در اختیار نداریم لذت بردن از چیزی را که داریم کمرنگ و رقیق میکند یا اساساً از بین میبرد و دوم اینکه پسازاین که با گذاشتن کلی وقت و انرژی موفق به تصاحب چیزی شدیم که آرزویش را داریم، متوجه میشویم که باز به خانهی اول بازگشتیم. اشتیاق تصاحب چیزی دیگر.
نتیجه اخلاقی: از حال لذت ببر چون بهترین شکل ممکن است».(نقل از کتاب)
جالب است که تصمیم من برای سال نودوهشت در این راستا بود و هست.
سال جاری را برای خودم سال علاقه و نوشتن نامگذاری کرده بودم.
پیگیری علایق کوچک و بزرگم و نوشتن به عنوان بستری برای رشد و توسعه فردیام.
کسب تجربه لذتبخش از کارهایی که همیشه میخواستم انجام بدهم، دریچه جدیدی در زندگیام گشوده است.
چیزی که در سالهای قبل همیشه بالغ درونم آن را نهی میکرد و به آیندهای نامعلوم میسپرد.
امکان شناخت توانمندیهایم و ایجاد بستری برای رشد آنها چیزی بود که بهواسطه توجه به گفتگوی من با کودک درونم رخ داد.
این کار را از طریق حضور در کلاسهای رایگان یا استفاده از سایتهای تخفیفی آزمودهام و در صورت خوشآیندبودن آن، برایش هزینه زمانی و مالی در نظر میگیرم.
در آینده بیشتر از این کتاب خواهم نوشت.