قانون بقای محبت چیست؟
سالهاست که از تعاریف برخی مفاهیم علمی به دور بوده ام ،اما قانون بقای جرم و انرژی از مواردی هست که فکر می کنم که همه مان در دوران راهنمایی از آن چیزهایی شنیده ایم.
ساده سخن این است که ماده از بین نمی رود، بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود، همین طور انرژی.
هدفم از این نوشتار بیان دقیق مفهوم علمی قانون پایستگی جرم و انرژی نیست.
باری
برای من محبت از جنس انرژی است.
وقتی به ساده ترین شکل به کسی یا موجودی محبت می کنی و حالش را مثلا با لبخندی بهتر می کنی، حال خودت بهتر می شود.گرمایی در درونت احساس
می کنی.
حس میکنی تاثیر مثبتی بر هستی گذاشته ای.
وقتی که کار خوبی انجام میدهی دوست داری که آن کار را تکرار کنی.
اما من فکر می کنم که محبت هم از جنس انرژی است و قانون بقای محبت میگوید که محبت از بین نمیرود، بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود.از موجودی به موجود دیگر منتقل میشود.
تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
محبت را در واژه یاب جستجو کردم نوشته بود:
درست این کلمه به فتح میم است، نه ضم میم و یاد ترانه « سرای محبت » از خانم مهستی افتادم، که ایشان محبت را مَحبت می خواندند.
به لبخند آیینه ای تشنه ام
به آغوش بی کینه ای تشنه ام
سلامی صمیمانه آیا کجاست؟
سر آغاز الفت خدایا کجاست؟
خدایا سرای مَحبت کجاست؟
من آواره ام . شهر الفت کجاست؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
خدایا نسیم نوازش کجاست؟
کویرم ، سر آغاز بارش کجاست؟
بیا تا به لبخند عادت کنیم
به این راه ز پیوند عادت کنیم
اما در وبلاگ محمدرضا شعبانعلی به نقل از رضا امیرخانی به مفهوم بزرگتری اشاره شده بود که به نظرم جالب آمد و برای شما هم نقل می کنم:
رضا امیرخانی از قانون بقای ماده، قانون بقای انرژی و قانونهای دیگر بقا صرف نظر کرد و قانون بزرگتری را مطرح کرد: «قانون بقای چیز: چیزها در زندگی شما ثابت هستند. هر چیزی را که به دست بیاورید، چیزهایی را از دست خواهید داد» و با همان مدل ذهنی خودش توضیح داد: «و مهمتر اینکه هر چیزی را هم از دست بدهیم، چیز دیگری به دست خواهیم آورد».
شاد زی و دیر پای.