ده کاریکلماتور داغِ داغ

یکی از خوشی‌های زندگی من نوشتن و خواندن جملات کوتاه و گزیده گویی‌هاست.

در این جمله‌ها نویسنده به شکلی موجز تلاش کرده مفهوم مورد نظرش را بیان کند.

گاهی یک جمله موتور نوشتن مرا گرم می‌کند و گاهی هم تاثیر عمیق‌تری بر من می‌گذارد که ساعت‌ها و روزها مرا درگیر خود می‌کند.

یکی از قالب‌های بسیار جذاب جملات کوتاه کاریکلماتور است که ترکیبی از کاریکاتور و کلمات است.

ده جمله از تازه‌ترین کاریکلماتورهایم را داغِ داغ روانه این صفحه می‌کنم.

  • از بس قهوه خوردم، قهوه‌ای شده‌ام.
  • هندوانه را بریدم، قاچ قاچ خندید.
  • وقت دیدار یار دلم دست و پایش را گم می‌کند.
  • خودکار آبی‌ام دریا را در خود داشت، اما قطره‌قطره جاری می‌شد.
  • پرتقال خونی را بدون قطره‌ای خونریزی پوست کندم.
  • درِ باغ‌وحش به روی تمام حیوانات باز است.
  • سرماخوردگی پس از عطسه، صبر کرد و صلوات فرستاد.
  • معمولاً افراد بی‌فکر، فکر نمی‌کنند.
  • در آزمایشگاه میکروبیولوژی، میکرب‌ها پس از شناسایی به مرگ محکوم شدند.
  • مدام فکرم از شاخه‌ای به شاخه دیگر می‌پرد، برایش دانه ریختم تا صیدش کنم.

دیدگاهتان را بنویسید