ابزارها چه تأثیری در لذت نوشتن دارند؟

وقتی با افراد کهنه کار یک حرفه برخورد می کنیم،می بینیم که ابزارشان به شکل و فرم خاصی درآمده است.بیل یک باغبان جای دست های پینه بسته اش را می نمایاند،همان طور که اره و چکش یک استاد نجار .

در روزگار نوجوانی ام ،در فصل برداشت برنج از داسی استفاده می کردم که متعلق به پدرم بود،با دسته ای چوبی و دست ساز و تیغه ای فولادی که پس از چندین بار عوض کردن داس های جدیدتر و امروزی تر فهمیدم که داس پدرم جواب خود را پس داده است و علاوه بر اینکه لذت بیشتری از کار کردن با آن می برم ،آسیب کمتری هم به مچ دستم وارد می کند.

درست مانند هر فرد حرفه ای دیگری ،یک نویسنده هم از ابزار های خاص خود بهره می برد که گاهی خود این ابزار ها منبع الهام می شوند.

این روزها که با دقت بیشتری ادوات و وسایل نوشتن را انتخاب می کنم از خودکارها ،روان نویس ها و کاغذهای متنوعی استفاده می کنم تا به درک بهتر و حس خوشایند تری از لذت نوشتن دست یابم.

به این نتیجه رسیده ام که هر کدام حال و هوای خاص خود را دارند.

وقتی که روی کاغذ کاهی می نویسم ،زبری و ضمختی کاغذ مرا با خود به اعماق جنگل می برد و وقتی با روان نویس یونی پین می نویسم حس سریدن روی آب مرا با خود می برد.

شما چه تجربه ای از کار کردن با ابزار های مختلف حرفه ای تان دارید؟

دیدگاهتان را بنویسید