تصور کنید که یکی از دوستان کودکیتان بعد از سالها میخواهد به همراه خانوادهاش به دیدار شما بیاید.
شما هم برای پذیرایی از آنها میخواهید غذا بپزید. ابتدا باید بدانید که آنها چه غذایی دوست دارند؟ آیا غذای تند دوست دارند؟ غذای کبابی دوست دارند یا خورشتی؟ آیا به غذای خاصی حساسیت دارند؟ آیا بچهها غذاهای شیرین دوست دارند یا شاید هم گیاهخوارند؟
در مورد نوشتن هم همینطور است. قبل از انتخاب موضوع باید درباره مخاطب خود فکر کنید.
آیا آنها با مشکلی که میخواهید درباره آن بنویسید، دستوپنجه نرم میکنند؟
آیا آنها میخواهند این مشکل را حل کنند؟
آیا میتوانید به آنها کمک کنید تا این مشکل را حل کنند یا شما با این مشکل مواجه شدهاید؟ چه تجربهای از مواجهه با آن دارید؟
آیا منابعی را برای حل مشکل میشناسید؟
همینطور نوشتن از جنبه دیگری هم به آشپزی شباهت دارد.
یک سرآشپز مهارتهای کوچک بسیاری دارد. خرد کردن، درست کردن انواع سس، پختن و کباب کردن، آگاهی نسبت به خواص غذاها و ادویهها، شناخت فرهنگهای مناطق مختلف، درست کردن انواع دسرها و خیلی نکات ریز دیگر مواردی است که یک فرد برای سرآشپز شدن باید یاد بگیرد.
او برای تسلط بر هر کدام نیاز به تمرین دارد.
نوشتن هم مثل آشپزی ریزمهارت های را میطلبد. درستنویسی، زیبانویسی، بهره بردن از استعارهها، افزایش دایره واژگانی و یا تمرین گونههای مختلف نوشتن، همگی برای افزایش تسلط به فن نوشتن نیاز به تمرین دارند.